دارم از تو می نویسم که نگی چه بی وفا بود نگی با این همه خوبی شبیه ادم بدا بود
دارم از تو می نویسم که شاید یکی بخونه تا با خوندن نوشتم دردمو یکی بدونه
دارم از تو می نویسم تا خیالم بشه راحت همیشه یاد تو هستم موقع خواب دو سه ساعت
دارم از تو می نویسم از تویی که مهربونی می دونی از چی می ترسم از همون که خوب می دونی
از همون که تو دنیا عاشقا دنبال اونن اره تو خودت می دونی همه می رن نمی دونن
می دونی یعنی چی رفتن دل عاشق رو شکوندن همه قول دادن بمونن اما هیچکدوم نموندن
من می خوام نوشته هامو غیر غم هیچکی نخونه دوست دارم چشمهای نازت منو از خودش بدونه
اخرین حرفمو میگم که شاید چیزی عوض بشه اونی که مست چشاته یه روزی واست نفس شه
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: